عنوان جزوه : حقوق جزای اختصاصی 1

فرمت : WORD

تعداد صفحه : 124 صفحه

نام استاد : دکتر اسلام رجبعلی

ویژه رشته کارشناسی حقوق

کاری از : دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین

در صورت بروز هر گونه مشکل می توانید با شماره زیر در ارتباط باشید:

09358978227 - نگار زمانی

 

جرایم علیه اشخاص:

  1. علیه تمامیت جسمانی
  2. علیه تمامیت معنوی (توهین – تهدید)

جزای عمومی عناصر کلی جرم

جزای اختصاصی به عناصر اختصاصی هر جرمی می پردازد.

در دوران باستان حقوق دانان آنقدر پیشرفت نداشتند که قتل را به فرض تعریف کنند. صرفاً به صورت غریزی کسی که یک فردی را می کشد او باید کشته شود.

حقوق جزای اختصاصی مقدم بر حقوق جزای عمومی است.

جرایم سه دسته هستند:

  1. عنصر قانونی
  2. مادی
  3. روانی

برخی کشورها می گویند عنصر قانونی و مادی. مثلاً انگلستان جرایم مادی صِرف هستند و عنصر روانی نیاز نیست. می گویند در کشور ما چنین جرایمی وجود ندارد.

اما زمانی که سوء نیت و عنصر روانی مادی دارد مفروض باشد ولی سوء نیت فرض است.

فرض بر این است که چک صادر می کنم و می دانم که حسابم پول دارد یا خیر. پس حق دفاعی برای من هست.

ولی آنجا اصلاً عنصر روانی وجود ندارد. حق دفاع وجود ندارد.

بحث ما جرایم علیه تمامیت جسمانی است که دکترها به این جرایم جنایت می گویند.

جنایت:

1 – بحث قانون قبل از انقلاب: جنایت (سنگین) – ضرب و جرح (متوسط) – خلاف (سبک)

معنای دوم هرجا قانونگذار بحث جنایت کرد علیه تمامیت جسمانی است.

به صورت کلی جرایم:

  1. قتل (سلب حیات)
  2. مادون قتل (نفس)
  • علیه اعضاء و جوارح : گوش و چشم را ضربه زدن
  • علیه منافع : با لیزر فردی را کور کنید. منفعت را از بین بردی.

2 – جرمی کرده است که منتهی به قتل نشده است. مادون قتل یا مادون نفس است.

نکته: خیلی وقت ها هم با هم بودند. هم منفعت بوده و هم علیه جوارح آن فرد.

قتل:

جرمی قدیمی و خطری است. برخی جرایم خطری و برخی قراردادی هستند.

همیشه در همۀ جوامع انسان ذاتاً از خودش دفاع می کند. یک زمانی در دورۀ باستان غریزی بود و خطری و هیچ دادگاهی نبود. ولی امروزه می گویند دادگاه و دولت وجود دارد شما برو کنار.

تعریف قتل:

هر نوع سلب حیاتی آیا قتل است؟ بله هست. ولی نوع آن فرق دارد.

عمد – غیر عمد – خطای محض

گاهی اوقات هیچ کدام از اینها نیست.

مثال: مؤمور اجرای احکام که کسی را اعدام میک ند این هم قانوناً قتل است ولی طبق قانون

قتل عمد:

سلب ارادی (یعنی عمد بودن) حیات انسان زنده توسط انسان دیگر.

نکته: خودکشی از این تعریف خارج شده است و جرم نیست.

مثال: من به قصد قتل تیراندازی به شخصی می کنم که آن قبلاً مرده است. جنایت بر مرده رخ داده است.

نکته: تا زمانی که زنده به دنیا نیامده ایم انسان زنده به حساب نمی آییم.

در کشور ما خودکشی جرم نیست اما معاونت جرم است و جرایم رایانه ای ماده 743 قانون مجازات از طریق جرایم رایانه ای کسی را به خودکشی تحریک کند جرم است. (معاونت جرم است.) و جرم عاریه ای است.

ماده 743 قانون مجازات اسلامی:

هرکس از طریق سامانه‌های رایانه‌ای یا مخابراتی یا حامل‌های داده مرتکب اعمال زیر شود، به ترتیب زیر مجازات خواهد شد الف) چنانچه به منظور دستیابی افراد به محتویات مستهجن، آنها را تحریک، ترغیب، تهدید یا تطمیع کند یا فریب دهد یا شیوه دستیابی به آنها را تسهیل نموده یا آموزش دهد، به حبس از نود و یک روز تا یک سال یا جزای نقدی از پنج میلیون (5,000,000) ریال تا بیست میلیون (20,000,000) ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد.ارتکاب این اعمال در خصوص محتویات مبتذل موجب جزای نقدی از دو میلیون (2,000,000) ریال تا پنج میلیون (5,000,000) ریال است.ب) چنانچه افراد را به ارتکاب جرائم منافی عفت یا استعمال مواد مخدر یا روان‌گردان یا خودکشی یا انحرافات جنسی یا اعمال خشونت‌آمیز تحریک یا ترغیب یا تهدید یا دعوت کرده یا فریب دهد یا شیوه ارتکاب یا استعمال آنها را تسهیل کند یا آموزش دهد، به حبس از نود و یک روز تا یک سال یا جزای نقدی از پنج میلیون (5,000,000) ریال تا بیست میلیون (20,000,000) ریال یا هر دو مجازات محکوم می‌شود.تبصره ـ مفاد این ماده و ماده (14) شامل آن دسته از محتویاتی نخواهد شد که برای مقاصد علمی یا هر مصلحت عقلایی دیگر تهیه یا تولید یا نگهداری یا ارائه یا توزیع یا انتشار یا معامله می‌شود.

اما در فقه قتل عمد است.

نکته: مسلمانی یک غیر مسلمان را بکشد قصاص نمی شود.

مثال: فرض کنید بچه ای متولد شده است و از رحم خارج شده است. پس از چند دقیقه فوت می کند. حیات باید مستقر باشد. صرف زنده متولد شدن کافی نیست. ولی این از نظر حقوقی پذیرفته نیست.

استدلال دکتر سپهوند: تا زمانی که بند ناف طفل از بند ناف مادر جدا نشده است طفل مستقر نیست. زمانی که جدا شد طفل مستقر است.

مرگ:

مرگ مغزی حتی قلبش هم کار کند مرده محسوب می شود. این استدلال دو تا علت دارد:

1 – تنفس و قلب اگر قابل برگشت بود با شوک برگردد و مرگ قطعی نیست. اما امروزه مرگز مغزی قابل برگشت نیست.

2 – قانون اهداء عضو اجازه داده است وقتی کسی مرگ مغزی شده است اعضای او را به دیگری بدهند.

قتل اگر در ماه ها حرام باشد اضافه می شود. قتل حالا اگر 1 روز قبل از ماه حرام باشد خیلی مهم است.

اگر جسد کسی پیدا نشود دیوان رأی را نقض می کند و این قتل نیست. چون ممکن است طرف بیهوش شده باشد و با کمک زنده بماند.

عناصر جرم قتل عمدی:

1 – عنصر قانونی

2 – مادی

3 – روانی

هم در جرایم قتل هستند و هم مادون قتل. مصل ضرب و جرح

عنصر مادی همۀ جرایم از سه جزء تشکیل شده است:

  1. رفتار فیزیکی
  2. موضوع جرم (اوضاع و احوال)
  3. نتیجه مجرمانه

معمولاً همۀ جرایم این 3 جزء را دارند. جرایم مطلق نتیجه مجرمانه ندارند.

 

  1. رفتار فیزیکی:

فعل – ترک فعل – فعل ناشی از ترک فعل – حالت یا افعال غیر مادی (مثل اعتیاد، ولگردی)

فعل مثل مشت زدن، خفه کردن، تیراندازی کردن، سگی را شوراندن به طرف کسی.

ترک فعل به موجب قانون وظیفه ای دارد که آن را انجام نمی دهد. قانون خودداری از کمک به مصدومین مصوب 1354

سؤال: فعل ناشی از ترک فعل با ترک فعل چه فرقی دارد؟

جواب: ترک فعل زمانی است که عنصر مادی صرفاً ترک فعل است. به هیچ عنوان با فعل قابل تصور نیست. مثل قانون خودداری از کمک به مصدومین. فعل ناشی از ترک فعل عنصر مادی جرم هم با فعل است هم با ترک فعل. مثل قتل. تخریب هم با فعل است هم با ترک فعل.

  1. موضوع جرم:

در قتل عمد انسان زنده است. این شرایط یا ایجابی است یا سلبی.

مثال: سرقت شرط ایجابی دارد. من مال خودم را بردارم سرقت نیست. مال باید متعلق به دیگری باشد ایجابی است.

ورود به عنف زمانی جرم است که با اذن نباشد این سلبی است. شرطی است که نباید وجود داشته باشد.

  1. نتیجه مجرمانه:

در قتل نتیجه سلب حیات است.

مثال: کسی که تصادف کرده و شما به او کمک نکردید این قتل نیست و شما بابت خودداری کمک به مصدوم مجاازت می شوید. ما به نتیجه کاری نداریم. علت حادثه اینجا تصادف بوده و قتل انجام نشده است.

مثال: مادری به قصد قتل به فرزندش شیر نداده است قتل محقق شده است و قاتل است.

کشور فرانسه مادون قتل را با ترک فعل امکان پذیر نمی داند. چون رابطۀ علیت یا سببیت بین ترک فعل و آن جرم اتفاق افتاده معمولاً برقرار نمی شود.

در فقه ما برخی معتقدند ترک فعل می شود و برخی می گویند نمی شود. در انگلستان می گویند ترک فعل هست اما یک رابطه یا وظیفه خاصی برعهدۀ تارک فعل وجودد اشته باشد.

این رابطه خاص یا منشأش قانون است. در بحث پدر "حضانت" این قانون است. یک جاهایی مبنا قرارداد است. سوزن بان؛ نجات غریق. یک بحث هم عرف است. مثلاً دو تا دوست کوه رفتند و یکی از بالای کوه می افت پایین. اینجا مسئولیت دارد به دوستش کمک کند.

اما در قانون ما قبل از سال 1392 ماده قانونی نداشتیم که آیا ترک فعل می تواند عنصر مادی جرم باشد یا خیر؟

دکتر سپهوند: ما ترک فعل را نمی توانیم داشته باشیم. در قتل و ضرب و جرح، همه جا کار و فعل است به ترک فعل.

یکسری نظرات مشورتی بود تا فانون سال 1392 پیش بینی کرد.